صدای اذان پیچید

بغض کردم تو خاموشی و تاریکی خونه

دخترک خواب

خواهرک خواب

خواهرزاده جان خواب

من بیدار. با چشم هایی که بشدت میسوزه و سری که از درد داره میترکه 

همسرجان رفت شیفت کاری

من بیدار.با یه دلواپسی برای مادرم.

من بیدار . با یه دلسوزی برای برادرم .

نمیدونم کی میتونم برام خودم دلواپس باشم و زندگی کنم.

همیشه گذر زمان همه چیز رو بهتر کرده.ممنونم از زمان و از گذشت.

.

.

امروز خواهرم قورمه پخت تو زودپز جدیدم.

چقدر خجالتین تو خونه من .

چقدر عذرخواهی میکنن تو خونه من.

دوس دارم خونه من باشه ، نره اونجا نره.

کاش خدا یه کم دلخوشی و خوشی حواله کنه اونجا

کاش.

 


دخترک ۲۸ آذر نشست ????

هنوز هم سوپ میخوره و حریره بادام ????

شب یلدا هم داشت به لطف بابابزرگش،  بال کبابی میخورد????

از بس حرص خوردم فک کنم گلوم نابود شده????

.

.

سریال وارش چقدر قشنگ شده تراب به وارش گفت:برو ، چون دوستم نداری.وارش رفت ، تراب مرد

شخصیت منفی داستان به خاطر یه عشق ، چقدر تهش زلال شد و خوب!

باریکلا به استاد جابر????

.

.

آخر هفته عروسی نوه عمو می باشد ما‌نمی رویم????

اصولا رفت و آمدی ندارم کهشاید آدم منزوی هستم .????????????????????

وای برمن????

نه.واقعا دوست ندارم برم به هزار دلیل


قطعا افسردگی دارم

قطعا.

حس های ناخوشایند  ، تمرکز روی نیستی و مرگ ، احساس ناامیدی

عدم توجه به امور معنوی ( انجام اعمال) و احساس اینکه خستم

هفته آینده جشن عروسی دعوتیم ، و میخوام ی بار برای همیشه به همه بگم نمیام . دلیلش خیلی چیزهاست

رفتن آشوبه برام در شرایط خوبی نیستم.

.

.

میخوام تو خونه خوبه باشم .

.

یه کلیپ زایمان از یه نفر دیدم ، که با عمل زایمان همه دورش کردن ، همه تبریک و احوالپرسی رفت خونش ، جشن زایمان داشت ،جشن نامگذاریحالش خوب بود ، افسردگی پس از زایمان هم نگرفت و خیلی خوش گذراند.

اما تولد دخترک خیلی غریبانه شد . من بعدش اوضاع روحی وحشتناکی داشتم .

اینکه نیاز به روانپزشک دارم،  حق مسلم منهبیمارم.


خب .

تولد هم گرفت همسرجان برامون

علی رغم دل پر غصه ش بابت خانواده یخش!اما من و دخترک رو خوشحال کرد .

کارش خیلی ارزش داشت .

اون قد ارزش داشت که با وجود خستگی زیااااد ، اومدم تا بنویسم به یادگار بمونه .

بیخیال همه ، عاشقتم به اتفاق دخترک

.

.

گاهی یه چیزایی میگم ، حرف جدایی میزنم اما پاش بیفته اولین نفر خودمم که نابود میشم

.

.خدا چن دقیقه دیگه وارد ۳۵ سالگی میشم

دعاهام که میدونی چیه آرزوهام میدونی چیه .

منتظر اجابت  از طرف تو هستم ،،،خدا.

 


بعد چن وقتی اومدم بنویسم چن بار سر زدم اما نوشتنم نیومد.حقیقتش بعد قضیه یارانه معیشتی و گرون شدن بنزین،خاطرمون آزرده شد ‌‌‌‌‌ مملکت ی جوری شده همه دارن درجا میزنن.

وضعیت ما جوری شده ، یک تکه سینه مرغ میذارم که تو ی وعده دو نفری بخوریمش!!!????????????????????

گرونی.ناامیدی از بهبود اوضاع

واقعا چراااا اخه.

.

.

قراره افکار منفی نداشته باشم و افعال منفی به کار نبرم .فقط امیدوارم بهتر شه به خاطر بچه ها‌

.

.

این چند روز خونه خودم بودم،هر چند سه چهار  روزه منو و دخترک سرما خوردیمالبته دخترک خیلی اذیت شد،برات بمیره ماااااادر.

.

.

خدایا شکرت.


بله،مهریه ظلمه وقتی زنی،زنیت نمیکنه و مهریه میشه اخاذی و کاسبی از شوهرش!!اینو من میگم که زن دوم هستم و دارم میسوزم به پای سکه هایی که همسر داره به زن اولش میده .امشب ،سالگرد ازدواجمونه،ما باید خیلی شاد بودیم،باید جشن میگرفتیم،باید می خندیدم.باید غصه هامون مثل خیلیا بود،اما غصه ما ابدیه انگار.وقتی سکه داره میرسه به ده میلیون ،من نمیتونم یه زن شاد باشم یا یه مادر شاداین غصه خیلی بزرگه با توام،با تو که داری این سکه رو میگیری،خیلی راحت و بی
تنها شدمخواهر کوچیکه رفتهمسر در شیفت کاری به سر میبرهدخترک خسته و مریض خوابید،باز اسهال شد . قربون اون نگاه قبل از بستن چشمات که اینقدر معصومه.قربون لبخندهات که دوست دارم مزه شون کنم که قطعا مزه خوشبختی و شیرینی میده.فدای غربتت که حتی مادربزرگت یه پیام خشک و خالی تبریک هم نفرستاددوست دارم اگه زمانی بهم زنگ زد بگم پسرت مرده ،،به مرده زنگ نزن،به عروس مرده ت زنگ نزنبی عاطفه و تلفنو بکوبم و با خیال راحت زندگیمو ادامه بدم امان از حسرت ها

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

webseobas ابراهیم سحری فومنی (شاعر) خدمات ساختمانی پی اس دی پرینت - مرجع طرح لایه باز تیپ تاپ وب estatesahelaftab فوج ایران کلید